مهدی خزعلی: تاجزاده به تندترین انتقادات لبخند می زذ، می گفت ما با اپوزیسیون خارج از کشور یکی نیستیم!
شش سال پیش همراه با جمعی به دیدار آقای تاجزاده رفتیم، در میان ما از همسنگر سیاسی، دوستدار و هوادار تا منتقد جدی همه بودند، و ایشان هم با روی باز پذیرای همگان بود، ابراز محبت ها را شنید، نقدها را شنید و به تندترین آنها لبخند زد، روحیات آقای تاجزاده عوض شده بود، و
شش سال پیش همراه با جمعی به دیدار آقای تاجزاده رفتیم، در میان ما از همسنگر سیاسی، دوستدار و هوادار تا منتقد جدی همه بودند، و ایشان هم با روی باز پذیرای همگان بود، ابراز محبت ها را شنید، نقدها را شنید و به تندترین آنها لبخند زد، روحیات آقای تاجزاده عوض شده بود، و فضا از بار آنچه که بر زبانش جاری نمیشد سنگین بود!
آقای تاجزاده خیلی خودمانی گفت اگر صدایی روی ضبط است آن را قطع کنید تا راحت حرف بزنیم، کم کم لب به سخن گشود که نشان می داد به پختگی عمیقی رسیده، بیان کرد می خواهم در چهارچوب همین قانون اساسی فعالیت کنم، بنای عبور از نظام ندارم، انقلاب را متعلق به خودمان می دانم، باورم این است که برای کشور ما نه انقلاب جواب می دهد و نه هیچ فرمولی برای سرنگونی، اصلا نمی خواهم از بینی کسی خون جاری شود یا اینکه ترس بر جامعه حاکم گردد، تنها مسیری که ما را به سر منزل مقصود می رساند استفاده از ظرفیت های همین قانون اساسی است، و اگر آنها تندروی می کنند ما باید صبور باشیم، اگر آنها پای میز مناظره نمی آیند ما باید تلاش کنیم تا آنها راضی شده و سخن ما را بشنوند، باید به روزنامه های رسمی برگردیم، باید اعتمادسازی کنیم تا مجددا تایید صلاحیت بشویم، باید تلاش کنیم فاصله ها کم بشود، تا ببینند ما با اپوزوسیون خارج از کشور یکی نیستیم، و در یک کلام جواب قال الصادق آنها را با قال الباقر بدهیم، تا بلکه کشور نجات پیدا کند و خرد و عقلانیت بر جامعه حکم فرما گردد، او از ماندلا سخن می گفت و اینکه شاید این مسیر آنقدر طولانی شود که در زمان موعودش از ما چیزی جز استخوان باقی نماند و همین تفکر بود که او را به مراسم تشییع باشکوه س.ق.س آورد و علیه اپوزوسیون، فرقه نفاق و سلطنت طلب های مرتجع موضع گرفت و سخنانی دیگر که مجال بیانش در این بین نمی گنجد.
بعدها مشابه این مشی را در طرح آشتی ملی آقای خاتمی و جریان اصلاحات دیدم، که به تبع آن س.ق.س هم در دیدار با آقای جهانگیری قبول کرده بود با رهبری مطرح کند بلکه به نتیجه برسد، اما دشمنی که از این وفاق می ترسید چنان کرد تا امین رهبری فرصت پادرمیانی و ایجاد فضای آشتی ملی را پیدا نکند و او را به فیض شها.دت رساندند.
پ.ن: این دو عکس را در خلال نشست گرفتم که لا به لای تمام خوش و بش و خاطرات آنشب یادگاری ماند.
کیفیت دوربین در حد آیفون ۱۳ بود😅
آزادیاش را آرزومندم.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰